انجمن مخاطره شناسی ایران
مدیریت مخاطرات محیطی
2423-415X
2423-4168
7
1
2020
03
20
پیشگیری از جرم پس از رخداد زلزله (ضرورت اجرای راهبرد مدیریت بحران، پیش از زلزله)
1
21
FA
مصطفی
السان
دانشیار دانشکدۀ حقوق دانشگاه شهید بهشتی
mostafaelsan@yahoo.com
10.22059/jhsci.2020.293123.519
تمرکز بر امداد و نجات بهعنوان اقدامات اولیه پس از زلزله و اسکان و بازسازی بهعنوان اقدامات ثانویه، موجب شده که به موضوع جرایمِ پس از زلزله کمتر توجه شود. درحالی که بهویژه اگر زمینلرزه در شهری بزرگ واقع شده و تلفات جانی و مالی زیادی داشته باشد، جرایمی که پس از زلزله واقع میشود، بسیار زیاد و متنوع و داشتن برنامۀ قبلی برای پیشگیری و مدیریت آنها ضروری خواهد بود. جرایمی که پس از رویداد زلزله امکان ارتکاب آنها وجود دارد بهشدت تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی (جغرافیایی) است. این جرایم را میتوان به جرایم زلزلهزدگان و جرایم فرصتطلبان دستهبندی کرد. جرایمی که قربانیان زلزله مرتکب میشوند، اغلب مبتنی بر نیاز فوری یا مشکلات روحی- روانی است. حال آنکه فرصتطلبان از فرصت بهوجودآمده بر اثر زلزله برای پیشبرد اهداف غیرقانونی و غیراخلاقی خود بهره میگیرند. این مقاله پس از بررسی علل ارتکاب و افزایش بزهکاری در فضای زلزله، به معرفی نهادهای مرتبط با پیشگیری از جرم در زلزله میپردازد و سرانجام دربارۀ جنبههای چندرشتهای طراحی نظام پیشگیری از جرم پیش و پس از رویداد زلزله بحث میکند. با وجود تحقیقات متعدد در زمینۀ جرمشناسی حوادث و بحرانهای طبیعی، پژوهش مستقلی که به موضوع پیشگیری از جرم پس از رخداد زلزله بپردازد انجام نگرفته است. این مقاله، ضمن تبیین ضرورت اجرای راهبرد مدیریت بحران، پیش از زلزله و اتخاذ تصمیمات پیشگیرانه برای کاستن از آثار زیانبار و بهویژه بزهکاری ناشی از فضای بعد از زلزله، در پایان با تقسیم جغرافیایی کانون بحران و حوزۀ مدیریت آن، راهکارهای عملی و اجرایی ارائه میکند. مقالۀ حاضر از این نظر دارای نوآوری است و میتواند مبنایی برای پژوهشهای بیشتر و چندرشتهای قرار گیرد.
پیشگیری,زلزله,علل ارتکاب جرم,فضای جرم
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76572.html
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76572_1ca71731ef9aa3a86fd29567159eca06.pdf
انجمن مخاطره شناسی ایران
مدیریت مخاطرات محیطی
2423-415X
2423-4168
7
1
2020
03
20
تعیین الگوی کشت محصولات زراعی بهعنوان راهکاری برای کاهش مخاطرات امنیت غذایی کشور
23
38
FA
علیرضا
سبزواری
دانشجوی دکتری، گروه مهندسی ماشینهای کشاورزی، دانشکدۀ مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
alireza.sabzevari59@gmail.com
علی
رجبی پور
استاد گروه مهندسی ماشینهای کشاورزی، دانشکدۀ مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
arajabi@ut.ac.ir
نیکروز
باقری
استادیار پژوهش، مؤسسۀ تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
nikroozbagheri@yahoo.com.au
محمود
امید
استاد گروه مهندسی ماشینهای کشاورزی، دانشکدۀ مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
omid@ut.ac.ir
10.22059/jhsci.2020.298174.542
انتخاب الگوی کشت از اصلیترین عوامل افزایش بهرهوری تولید در کشاورزی محسوب میشود. تخصیص بهینۀ اراضی و تعیین محصولات مناسب کشت هر منطقه برای جلوگیری از مصرف بیرویۀ نهادهها و کاهش مخاطرات ناشی از کمبود منابع تأمین غذا پس از بررسی علمی عوامل مؤثر بر الگوی کشت و با در نظر گرفتن شاخصهای مختلف قابل دستیابی است. پژوهش حاضر به تعیین عوامل مؤثر بر الگوی کشت و اولویتبندی آنها میپردازد. این پژوهش در پهنۀ کشاورزی سیلاخور واقع در دورود لرستان انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش، کتابخانهای، مصاحبه با خبرگان و پیمایشی (گردآوری پرسشنامه از کشاورزان) بود. متغیرهای مؤثر بر الگوی کشت با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی استخراج شد و سپس برای اولویتبندی کشت محصولات کشاورزی از روش تاپسیس مبتنی بر آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که متغیرهای مؤثر بر انتخاب الگوی کشت بهترتیب در شش عامل مکانیزاسیونی- زراعی، خاک و اقلیم، مدیریتی کلان دولت، پشتیبان تولید، اجتماعی و حاشیهای تولید دستهبندی میشود. این عاملها در مجموع 41/61 درصد از واریانس متغیرهای مؤثر را در انتخاب الگوی کشت تبیین کردند. همچنین در روش آنتروپی چهار معیار دسترسی به سرمایۀ نقدی مورد نیاز کشتوکار (236/0)، نیاز آبی محصول (233/0)، سود محصول (098/0) و واحد بهرهبرداری بیشتر از یک هکتار (039/0) بیشترین اولویت را در انتخاب الگوی کشت داشتند. در نهایت نتایج مبتنی بر روش تصمیمگیری چندمعیارۀ تاپسیس نشان داد که کشتهای چغندرقند پاییزه (598/0)، گندم (589/0)، جو (558/0)، کلزا (556/0)، نخود پاییزه (515/0)، برنج (499/0)، کینوا (471/0) و زعفران (390/0) بهترتیب، در اولویت الگوی کشت منطقه قرار دارند.
الگوی کشت,امنیت غذایی,تاپسیس,تحلیل عاملی اکتشافی,مخاطرات
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76574.html
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76574_3dc3f01f10e0b18a8f4e14be1ad08b71.pdf
انجمن مخاطره شناسی ایران
مدیریت مخاطرات محیطی
2423-415X
2423-4168
7
1
2020
03
20
سنجش و تحلیل ظرفیت سازگاری جوامع محلی به مخاطرات اقلیمی (منطقۀ تحقیق: روستاهای سفیدبرگ و بیوندسفلی، شهرستان جوانرود)
39
54
FA
پروین
محمدی
دانشجوی دکتری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
mohammadi.parvin@ut.ac.ir
آرش
ملکیان
دانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
malekian@ut.ac.ir
10.22059/jhsci.2020.299401.549
کشورهای در حال توسعه بهشدت در برابر مخاطرات اقلیمی آسیبپذیرند. تغییرات جهانی الگوها و رویدادهای اقلیمی، کیفیت و دسترسی به منابع طبیعی را تغییر میدهد. این وضعیت تأثیر گستردهای بر نظامهای اجتماعی و اقتصادی آنها دارد که تهدیدی برای جوامع امروز و نسلهای آینده قلمداد میشود. جوامع روستایی از جمله بخشهایی است که بسیار تحت تأثیر نوسانها و مخاطرات اقلیمی است، که برای حفاظت از معیشت خود در مقابل تأثیرات نوسانها و مخاطرات اقلیمی نیازمند اعمال سازگارانه اند که برای مقابله و سازگاری با آنها، به فهم و شناخت علمی نیاز است. در این زمینه این پژوهش با هدف بررسی ظرفیت سازگاری و مؤلفههای آن به مخاطرات اقلیمی در دو روستای سفیدبرگ و بیوندسفلی با استفاده از رویکرد شاخص ترکیبی با روش توصیفی- تحلیلی مبنی بر دادههای پرسشنامه انجام گرفت. متغیرهای واردشده در این تحقیق شامل ویژگیهای فردی و شاخصهای ظرفیت سازگاری به مخاطرات اقلیمی شامل عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیرساخت، دانش فردی و دولت است. میزان تأثیرگذاری هر یک از مؤلفهها و تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده با استفاده از روشهای آماری پردازش شد. نتایج پژوهش نشان داد که اجتماعات محلی روستای بیوندسفلی با میانگین 33/2 و روستای سفیدبرگ با میانگین 88/2 کمتر از میانگین متوسط ظرفیت سازگاری (3) است و ظرفیت سازگاری اندکی در مواجهه با مخاطرات اقلیمی دارند. ظرفیت سازگاری کم دو روستای مذکور بهطور مستقیم با مؤلفههای اقتصادی، اجتماعی، زیرساخت، دانش فردی و دولت ارتباط دارد. مؤلفۀ زیرساخت بیشترین ظرفیت سازگاری را داراست و مؤلفههای اقتصادی، اجتماعی، دانش فردی و دولت ظرفیت سازگاری کمی دارند. بنابراین برای ارتقا و بهبود وضعیت ظرفیت سازگاری جوامع در مؤلفههای اقتصادی، اجتماعی، دانش فردی و دولت باید توجه ویژهای شود. آگاهی قبلی سازمانهای مرتبط از عوامل مؤثر بر ظرفیت سازگاری و اتخاذ سیاستهای حمایتی میتواند افزایش ظرفیت سازگاری در برنامهریزی راهبردهای تغییر مدیریت را امکانپذیر کند.
راهبردهای تغییر مدیریت,زیرساخت,ظرفیت سازگاری,مخاطرات اقلیمی
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76575.html
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76575_5a408224b987e66a2e06ddc3750b7c40.pdf
انجمن مخاطره شناسی ایران
مدیریت مخاطرات محیطی
2423-415X
2423-4168
7
1
2020
03
20
تاب آوری محیطی در برابر مخاطرات سیلاب فروردین 1398 در شهر شیراز با رویکرد منظر، تئوری سیستم ها و مدل DPSIR
55
75
FA
آیدا
اسدافروز
0000-0002-9507-7830
پژوهشگر دکتری، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
aida_asadafrooz@ut.ac.ir
حشمت اله
متدین
استادیار معماری،گروه معماری منظر، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
motedayn@ut.ac.ir
محمدرضا
مثنوی
0000-0003-0259-8934
استاد معماری، گروه مهندسی طراحی محیط، دانشکده محیط زیست، پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران
masnavim@ut.ac.ir
سید امیر
منصوری
استادیار معماری،گروه معماری منظر، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
amansoor@ut.ac.ir
10.22059/jhsci.2020.301219.556
منظر از مفاهیم چالشبرانگیزی است که در دیسیپلینها و در میان متخصصان مختلف به گونههای متفاوتی تعبیر شده است. این تفاوتها دامنۀ وسیعی از معانی عینیتگرا تا ذهنیتگرا یا ترکیبی از این دو را در خود دارد. این مقاله با پذیرفتن تعریف منظر بهعنوان پدیدهای مرکب از عینیت و ذهنیت که مدعی نگاه کلنگر و سیستمی است، به ارزیابی تابآوری منظر شیراز میپردازد. بسیاری از رویکردها مانند علم سیستمهای پیچیده، دینامیک و آشوبناک و تأثیرگذاری پدیدههایی که اصطلاحاً قوی سیاه نامیده میشوند، قائل به دشواری یا عدم قطعیت در مدلسازیهای موجودند. سیستم منظر در این پژوهش با همۀ اجزا و پیچیدگیهایش براساس تئوری سیستم، بهعنوان جعبۀ سیاه در نظر گرفته شد. شهر شیراز برای موردپژوهی با استناد به شواهدی که از سیل فروردین 98 شیراز بهدست آمد و با استفاده از ترکیب روش AIDA و مدل DPSIR، فرایندهایی در سیستم منظر شناسایی و نسبت تابآوری با سیستم منظر و محیط تبیین شد. در نهایت براساس مشاهدات و مستندنگاریها، 50 مصاحبۀ عمیق با مردم و تحلیل محتوای سه سخنرانی و چهار پنل تخصصی، وضعیت تابآوری شیراز در برابر سیل تحلیل شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در کل، با رویکرد کلنگر و سیستمی منظر، شهر شیراز در برابر سیل مهیب فروردین 1398 تابآور بوده است. سیل، خسارات جانی و مالی زیادی در پی داشت، اما به تحولات فرهنگی و رفتارهای اجتماعی که در روز رخداد سیل در شیراز اتفاق افتاد، سبب همبستگی و حس تعلق بیشتر مردم به شیراز شد. علاوهبر آن فعالیتهای اجتماعی در کنار دیگر سازمانها و نهادها به بازگشت سریعتر سیستمهای اجتماعی و کالبدی آسیبدیده به حالت اول و شرایط پیش از وقوع سیل منجر شد. مشکلات اقتصادی مردم سیلزده علاوهبر حمایت سازمانی و نهادی و دولتی با مشارکت خیرین مرتفع شد. در واقع مزیت تابآوری شیراز، همبستگی اجتماعی و فرهنگی مردم شیراز بود. به زبان دیگر، تابآوری شیراز در برابر سیل فروردین 1398، به لحاظ فیزیکی از نوعی بازگشت به حالت اولیه و به لحاظ اجتماعی، از نوع حرکت به جلو است.
تاب آوری محیط و منظر,تغییرات آبوهوا,رویکرد سیستمی و کلنگر,رویکرد منظر,مخاطرات سیل فروردین 1398 شهر شیراز,مدل DPSIR
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76576.html
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76576_391dd4867f5d6f4cf99d265f2274151f.pdf
انجمن مخاطره شناسی ایران
مدیریت مخاطرات محیطی
2423-415X
2423-4168
7
1
2020
03
20
تحلیلی بر پراکنش مراکز بیمارستانی با رویکرد پدافند غیرعامل با هدف مدیریت مخاطرات با استفاده از شبکۀ عصبی مصنوعی (مطالعۀ موردی: شهر تبریز)
77
96
FA
میلاد
باقری
کارشناس ارشد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
milad.bagheri@ut.ac.ir
رحیمه
رستمی
دانشجوی دکتری سنجش از دور و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
rahimeh.rostami@ut.ac.ir
میثم
ارگانی
استادیار گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
argany@ut.ac.ir
کیوان
باقری
دانشجوی دکتری سنجش از دور و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
k.bagheri@ut.ac.ir
10.22059/jhsci.2020.300398.553
بیمارستان از اجزای حیاتی و حساس شهر است که از نظر شرایط مربوط به پدافند غیرعامل بهمنظور مدیریت مخاطرات باید توجه ویژهای به آن شود. شهر تبریز یکی از شهرهای پرجمعیت کشور است که خدمات درمانی مورد نیاز کل استان آذربایجان شرقی و تا حدودی استانهای همجوار را تأمین میکند. از اینرو باید برای مقابله با مخاطرات طبیعی و انسانی رویکردهای لازم صورت گیرد تا بیمارستانهای شهر در مواجهه با خطرهای احتمالی حداکثر ایمنی را داشته باشند. بهدلیل اهمیت مطالعۀ حاضر از 13 معیار اثرگذار فاصله از مراکز حساس نظامی و صنعتی، فاصله از ایستگاههای آتشنشانی، فاصله از پارکها و فضای سبز، فاصله از مراکز بهداشتی- درمانی، فاصله از مراکز تجاری، پراکندگی و شعاع دسترسی بیمارستانها، فاصله از معابر و راههای اصلی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از کاربریهای آموزشی، فاصله از مراکز سوخت و تراکم جمعیت استفاده شد و با روش شبکۀ عصبی موقعیت بیمارستانهای شهر تبریز بررسی شد. نوآوری این پژوهش، استفاده از روش شبکۀ عصبی در تعیین آسیبپذیری مناطق مختلف در برابر مخاطرات و تهدیدهاست. برای این منظور از روش شبکۀ عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزش لونبرگ-مارکوات استفاده شد. برای رسیدن به اهداف پژوهش 104 نقطۀ آموزشی معرفی و 13 نورون بهعنوان نورونهای لایۀ میانی تعیین شد و برای رسیدن به این تعداد از روش آزمون و خطا استفاده شد. با تعیین نحوۀ اثرگذاری معیارها مناطق مناسب مشخص شد. نتایج تحقیق نشاندهندۀ این است که در بین بیمارستانهای کنونی بیمارستان "شهید عالینسب" بهترین موقعیت را از نظر پدافند غیرعامل با هدف مدیریت مخاطرات در بین بیمارستانهای شهر تبریز دارد و بیمارستانهای "امام رضا"، "شهید مدنی" و "طالقانی" وضعیت نامساعدتری نسبت به بقیه دارند. نتایج همچنین نشاندهندۀ آن است که از نظر پدافند غیرعامل در مدیریت مخاطرات، قسمتهای جنوب شرقی شهر نامناسبترین و قسمتهای شمال غربی بهترین مناطق برای احداث بیمارستان جدید هستند.
بیمارستان,پدافند غیرعامل,شبکۀ عصبی مصنوعی,شهر تبریز,مدیریت مخاطرات,مکان استقرار
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76578.html
https://jhsci.ut.ac.ir/article_76578_99008d23efcfddb8260c00f91967c5b8.pdf
انجمن مخاطره شناسی ایران
مدیریت مخاطرات محیطی
2423-415X
2423-4168
7
1
2020
03
20
واکاوی مخاطرات اثرگذار بر توسعۀ کارآفرینی گردشگری پایدارِ شهرستان کوهرنگ با استفاده از تحلیل مقایسۀ کیفی مجموعۀ فازی
97
111
FA
حمید
نظری
دانشجوی دکتری، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکدۀ جغرافیا و علوم برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، ایران
hamidns67@yahoo.com
سید اسکندر
صیدایی
دانشیار، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه اصفهان، ایران
s.seidiy@geo.ui.ac.ir
10.22059/jhsci.2020.303935.567
صنعت گردشگری از اجزای مختلفی مانند گردشگر، جامعۀ میزبان، شرکتهای تجاری و محیط تشکیل شده است؛ از اینرو عوامل مختلفی ممکن است یک یا چند بخش از کارآفرینی گردشگری را تهدید کنند و بر عملکرد کل این صنعت اثرگذار باشند. تحقیق حاضر با هدف واکاوی و شناخت مخاطرات اثرگذار بر توسعۀ کارآفرینی گردشگری پایدار انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ ماهیت و روش، علی– پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعۀ آماری تحقیق، گردشگران مراجعهکننده به جاذبههای گردشگری شهرستان کوهرنگ است. با استفاده از نرمافزار Sample power 244 نفر بهعنوان نمونۀ متناسب با هدف تحقیق انتخاب شدند و به روش تصادفی در مکانهای گردشگری شهرستان کوهرنگ سؤالهایی از آنان پرسیده شد. برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه و برای تجزیهوتحلیل از تحلیل مقایسهای کیفی مجموعۀ فازی استفاده شد. نتایج نشان داد که مخاطرات مختلفی بر توسعۀ کارآفرینی گردشگری پایدار تأثیرگذار است. نوع و نحوۀ تأثیر هر کدام از آنها متفاوت است؛ بهگونهای که مخاطرات محیطی تأثیر بیشتری نسبت به مخاطرات و تهدیدهای اجتماعی-فرهنگی، ساختاری-کارکردی و ایمنی- امنیتی دارد و تنها در 4 مورد از 12 مورد مسیرهای حمایتکنندۀ توسعۀ کارآفرینی گردشگری حضور دارد. این بدین معناست که با شناخت بهتر و بهکار بستن تمهیدات لازم برای مدیریت مخاطرات ذکرشده، میتوان آیندۀ روشنتری را برای کارآفرینی گردشگری تصور کرد. شناخت دقیق و پیشبینی لازم برای مدیریت مخاطرات و کنترل آسیب آن، از ضروریات صنعت گردشگری است که باید توجه جدی به آن صورت پذیرد.
تحلیل مقایسۀ کیفی,شهرستان کوهرنگ,کارآفرینی گردشگری,مخاطرات ایمنی-امنیتی,مخاطرات محیطی
https://jhsci.ut.ac.ir/article_77121.html
https://jhsci.ut.ac.ir/article_77121_048505456091ffee9fbc0309b20157fc.pdf