بازاندیشی در اخلاق معماری با هدف کاستن از مخاطرات وجودی و محیطی

نوع مقاله : پژوهشی بنیادی

نویسندگان

1 استاد دانشکدۀ شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

2 استاد دانشکدۀ معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

3 دانشجوی دکتری دانشکدۀ معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

چکیده

به‌موجبِ وقوعِ انقلاب صنعتی در اواخر سدۀ هجدهم و توسعۀ سامانه‌های ارتباطی و زیرساخت‌های عمرانی، شاکلۀ جوامع کلاسیک دستخوش دگرگونی‌های شگرفی قرار گرفت. در نتیجه، شهرنشینی رشد چشمگیری را از سر گذراند. با مداخلۀ مفرط صنعت و تجارت در امور انسانی، پیوندهای اجتماعی توسط سازمان‌های بوروکراتیک و بر مبنای مسائل مالی قوام پیدا کرد. با قد برافراشتن فوردیسم و تیلوریسم که اصل را فقط بر بهره‌وری بیشتر می‌نهادند، خرد ابزاری-استراتژیک معطوف به اصل سلطه-نظارت بر خرد ارتباطی-استدلالیِ معطوف به ایدۀ گفت‌وگو-تفاهم تفوق یافت. در نظام سرمایه‌سالار، بیشتر ابعاد فرهنگ از طریق عوامل اقتصادی برآمده از آپاراتوس‌های ایدئولوژیک دولت تعیین می‌شوند. این نظام، با استفاده از تکنولوژی، دست به تسخیر طبیعت و استثمار آن می‌زند و به‌واسطۀ رسانه، آگاهی آدمیان و طرح‌افکنی‌های آنان برای آینده را به ‌استعمار می‌کشد. ماحصل امر، مخاطرات وجودی چون ازخودبیگانگی و بحران هویت، و معضلات محیطی چون ویرانی زیست‌بوم بوده است؛ مواردی که دهه‌هاست گریبان بشر را به‌سختی می‌فشارند. به‌تعبیری، نقطۀ عطف شکل‌گیری معماری مدرن در نخستین روزهای انقلاب صنعتی ریشه دارد. متفکران و کنشگران سبک یادشده در معماری و برنامه‌ریزی شهری، خود را بخشی از یک گرایش آرمان‌گرایانه می‌دیدند و امیدوار بودند که کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشند. معماران مدرنیست سعی داشتند با روح زمانه همساز شوند، اما عاقبت، به خلق جعبه‌هایی یکنواخت رسیدند که از منظر انسانی خفقان‌آور، و از منظر زیست‌محیطی مصیبت‌بار به‌شمار می‌رفتند. در این مرحله است که پسامدرنیتۀ آنارشیستی، با کنار گذاشتن کارکردمداری خرد‌باورانه و ناب‌گرایی زیبایی‌شناختی، رویکردی رندانه را بر صدر اذهان نشاند که ازقضا بیشتر دموکراتیک و کمتر نخبه‌گراست. بحث اصلی تحقیق پیش رو بر مناسبات معماری آینده با اخلاق، از دو جنبۀ مرتبط با مخاطرات وجودی و معضلات محیطی استوار است. بدین ‌اعتبار، موقف خود را بر آرا و آثار معمارانۀ پس از دهۀ ۱۹۸۰ قرار می‌دهیم، هنگامی‌ که نگره‌های نوپدیدی مانند دی‌کانستراکتیویسم و بعدتر فولدینگ، از سخن فلسفی به عمل معماری آمدند و به پیدایش تحولاتی خارق‌العاده در ایجاد یک فضای جدید، نه فقط یک فناوری یا ساخت‌مایۀ جدید امکان دادند. خاستگاه این نگره‌ها، به‌تعبیری به سال‌های ۱۹۶۰ می‌رسد، که برای نخستین بار در سرتاسر تاریخ ساخت‌وساز، فلسفه به‌طور مستقیم، به‌ یاری معماری شتافت تا آن را از چنگال نامکان‌های بی‌هویت و هم‌شکل که فرجام مدرنیسم معمارانه بودند، برهاند. گرایش‌هایی چون هستی‌شناسی پدیدارشناختی و هرمنیوتیک هُنری از سزاوارترین آن نظریه‌های فلسفی‌اند. بنابراین، پیشاتاریخ پژوهش متوجه معماری مدرنیستی است که چه‌بسا ناخواسته مسیر را برای گسترش مشکلات روان‌شناختی و زیست‌محیطی هموار ساخت.

کلیدواژه‌ها


[۱]. احمدی، بابک (۱۳۸۹). آفرینش و آزادی: جستارهای هرمنوتیک و زیبایی‌شناسی، تهران: نشر مرکز.
[۲]. احمدی، بابک (۱۳۹۰). حقیقت و زیبایی: درس‌های فلسفۀ هنر، تهران: نشر مرکز.
[۳]. احمدی، بابک (۱۳۹۱). ساختار و تأویل متن، تهران: نشر مرکز.
[4]. Althusser, Louis (2001). Lenin and Philosophy and Other Essays, translated by Ben Brewster, London: Monthly Review Press.
[5]. Eisenman, Peter (1998). ‘The End of the Classical: The End of the Beginning, the End of the End’, in Architecture | Theory | since 1968, edited by Michael Hays, Cambridge: The MIT Press.
[6]. Foucault, Michel (1980). Language, Counter-Memory, Practice: Selected Essays and Interviews, translated by Donald F. Bouchard and Sherry Simon, New York: Cornell University Press.
[7]. Foucault, Michel (1980). Power/Knowledge: Selected Interviews and Other Writings 1972-1977, edited by Colin Gordon, New York: Pantheon Books.
[8]. Mallgrave, Harry Francis (2010). The Architect’s Brain: Neuroscience, Creativity and Architecture, Oxford: Blackwell Publishing.
[9]. Mallgrave, Harry Francis and David Goodman (2011). An Introduction to Architectural Theory: 1968 to the Present, Oxford: Blackwell Publishing.
[10]. Moghimi, Ebrahim (2014). ‘Why Hazards Science? Definition and Necessity’, in Iranian Journal of Hazards Science, vol. 1, no. 1: pp. 1-3.
[11]. Moghimi, Ebrahim (2016). ‘Why Hazards Science? A New Approach to Hazard Perception’, in Environmental Hazards Management, vol. 3, no. 3: pp. 1-5.
[12]. Nietzsche, Friedrich (1989). Beyond Good and Evil: Prelude to a Philosophy of the Future, translated with commentary by Walter Kaufmann, New York: Vintage Books.
[13]. Nietzsche, Friedrich (1968). The Will to Power, translated by Walter Kaufmann and Reginald J. Hollingdale, New York: Vintage Books.
[14]. Norberg-Schulz, Christian (1975). Intentions in Architecture, New York: Praeger Publishers.
[15]. Pawley, Martin (1993). Future Systems: The Story of Tomorrow, London: Phaidon Press.
[16]. Scruton, Roger (1995). The Classical Vernacular: Architectural Principles in an Age of Nihilism, Manchester: Carcanest Press.
[17]. Smith, Peter F. (2003). The Dynamics of Delight: Architecture and Aesthetics, London: Routledge.
[18]. Tatarkiewicz, Władysław (1980). A History of Six Ideas: An Essay in Aesthetics, Warsaw: Polish Scientific Publishers.
[19]. Tschumi, Bernard (1996). Architecture and Disjunction, Cambridge: The MIT Press.
[20]. Winters, Edward (2005). ‘Architecture’, in The Routledge Companion to Aesthetics, edited by Berys Gaut and Dominic McIver Lopes, London: Taylor & Francis.
[21]. Winters, Edward (2007). Aesthetics and Architecture, London: Continuum.
[22]. Wittgenstein, Ludwig (1980). Culture and Value, translated by Peter Winch and edited by Georg Henrik von Wright, Chicago: University of Chicago Press.